- ور ونی
کوله باری را به دو بند ترکه بستنشکلی از بستن کوله بار
معنی ور ونی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شقیق. شقر. شقایق. شقایق النعمان. کاسه بشکنک. لالۀ نعمان. لالۀ دلسوخته. لالۀ داغدار
دارو و معجونی است مرکب که در قوام قند ادویه را باریک کرده میظمیزند و آن پشت و گرده را قوت دهد و منی را بیفزاید:) سخن حجت بشنو که تو را قوتش به کار آید از داروی زرغونی (ناصر خسرو 497)، توضیح: وجه تسمیه آنرا چنین نوشته اند: که این دارو رنگ رو را مثل زر سرخ و روشن نماید
واژگونی سرنگونی، بدبختی نگون بختی: (مشغول تن مباش کزو حاصل نایدت چیز همه وارونی) (ناصر خسرو)
جمع آوری و دسته کردن خوشه های درو شده
تنگ پارچه ای که با آن نوزاد را به گهواره بندند، تنگ اسب
